معنی از ملزومات فالگیری
حل جدول
رمل
فالگیری
رمالی
ابزار فالگیری
اسطرلاب، رمل
ورق فالگیری
تاروت
از ابزار فالگیری
رمل
از ملزومات گرمابهها
سفیداب
از ملزومات سوارکاری
مهمیز
از ملزومات خیاطی
قزن قفلی
لغت نامه دهخدا
فالگیری. (حامص مرکب) عمل فالگیر. (یادداشت بخط مؤلف). رجوع به فالگیر شود.
ملزومات
ملزومات. [م َ](ع ص، اِ) ج ِ ملزومه، تأنیث ملزوم. رجوع به ملزوم شود. || آنچه برای اداره یا وزارتخانه ای لازم است از میز و صندلی و قلم و مرکب و دوات و جز آن.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- اداره ٔ(دایره ٔ) ملزومات، اداره ای که در آن به اسباب محتاج الیه وزارتخانه و غیره رسند چون میز و صندلی و قلم و کاغذ و امثال آن.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). فرهنگستان ایران کارپردازی را به جای آن پذیرفته است.
فرهنگ فارسی هوشیار
فرهنگ واژههای فارسی سره
پیش نیاز ها
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
883